عاشقانه

بابا

یه دو سه روزی هست که هادی من یه چیزایی شبیه حرف زدن میگه که نامفهومن اما چیزی که من متوجه میشم بابا گفتنشه که خیلی تکرارش میکنه و برام جالبه،الان هادی ده ماهشه،نمیدونم بچه ها از کی شروع به حرف زدن میکنن ولی خیلی برام جالبه چون من اصلا توقعشو نداشتم و تمرینی هم باهاش نمیکردم.
22 آبان 1399

این روزا

پسرکم داره ده ماهگیشو پر میکنه،،روزای اول محرم روزای پراسترسی رو گذروندم و واقعا حال روحیم بد بود یه جور عجیبی بودم بدون اینکه اتفاق خاصی افتاده باشه،،،شاید یه چیزی مثل چشم خوردن،الان بهتر شدم امیدوارم خوب بشم،خوب خوب! سعی کردم بیشتر شاکر باشم و اینکه ارتباط قلبیمو با خدا حفظ کنم،امیدوارم که خدا منو بابت همه ی بی ادبی ها،قلدربازیا،ناشکریا،کفران نعمتا،گناها و خطاها و سهل انگاریام ببخشه امیدوارم بهتر از اونی که فک میکنم بشه
15 آبان 1399
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عاشقانه می باشد